کد مطلب:315162 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:310
لعن چهار ضرب و عنایت حضرت اباالفضل
خاطره ی چهارم: در تهران بودم و هنوز به قم نیامده بودم، لعن چهار ضرب را در بالای بام منزل در خیابان صفاری انجام دادم. شب خواب دیدم، داخل مسجدی هستم كه منبری در كنار آن می باشد. آقا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بالای منبر نشسته اند و حوله ای دور تا دورش دارند و من مرتب دور منبر می گشتم تا دست های حضرت را ببینم و ملاحظه كردم كه آقا دست ندارد.
در هنگام خروج از مسجد به بنده فرمود: بیا با تو كاری دارم كه از خواب بیدار شدم.
گفتنی است كه اشعار ذیل از خود حقیر است:
در هنگام خروج از مسجد به بنده فرمود: بیا با تو كاری دارم كه از خواب بیدار شدم.
گفتنی است كه اشعار ذیل از خود حقیر است: